- توضیحات
- توضیحات تکمیلی
- نظرات (0)
توضیحات
درست سه ماه قبل از وقوع قتل در مارتینگل، خانم مَکسی مهمانی شامی تعطیل داده بود. سالها بعد که از ماجرای رسوایی آن محاکمه جز خاطرهای غبارگرفته باقی نمانده بود و سرخط روزنامهها کفِ کشوی کمدها زرد میشد، النور مکسی یاد آن عصر بهاری افتاد که حالا شبیه صحنهی آغازین یک نمایش غمانگیز بود. حافظه، انتخابگر و خودسرانه، آن مهمانی کاملاً معمولی رنگ دلهره و بدیُمنی داده بود. به گذشته که نگاه میکردی، آن مهمانی انگار مراسمی آیینی بود، با حضور قربانی و متهم زیر یک سقف؛ شبیه پیشپردهای برای وقوع قتل. البته همهی مظنونها آنجا حضور نداشتند، از جمله فلیکس هِرن که آنهفته اصلاً در مارتینگل نبود، ولی در خاطر او فلیکس هرن هم کنار دیگران دور میزِ خانم مکسی نشسته بود و با رضایت و تمسخر حرکات مضحک بازیگران را در آغاز نمایش نگاه میکرد.
در آن عصر بهاری، مهمانی شام خانم مکسی کاملاً معمولی حتی تا اندازهای کسالتبار بود. سه نفر از مهمانها، دکتر اِپس، کشیش و دوشیزه لیدل، مدیر پناهگاهِ دخترانِ سَنتمری، آنقدر زودبهزود با هم قرار شام میگذاشتند که…
.
#داستانهای_پلیسی_انگلیسی #داستانهای_انگلیسی
توضیحات تکمیلی
وزن | 230 g |
---|---|
عنوان | صورتش را بپوشان |
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
تعداد صفحات | 264 |
شابک | 978-6227280081 |
سال انتشار | 1400 |
نوع جلد | شومیز |
قطع | رقعی |
.فقط مشتریانی که این محصول را خریداری کرده اند و وارد سیستم شده اند میتوانند برای این محصول دیدگاه ارسال کنند.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.