توضیحات

گاهی انسان بدون هیچ سبب خود را حقیر می نماید و یک پول سیاه هم برای خود ارزش قائل نمی شود و خود را از خس و خاشاک نیز پست تر می شمارد. حال اگر این مقایسه رساننده ی مقصود باشد شاید سبب این فروتنی و تواضع و توجه به خویشتن است که من نیز مانند آن کودک فقیر و بینوا که از من صدقه می خواست آزرده و افسرده و ملولم. عزیزم! اجازه بدهید حکایتی را برای شما نقل کنم! اغلب بامداد که به خدمت می شتابم تصادفاً به شهر می نگرم که چگونه بیدار می شود و بر می خیزد و دود می کند و می خروشد و می غرد و در این حال گاهی خود را چنان کوچک و حقیر می بینم که گویی ضربتی سخت به بینی کنجاو و فضول من زده است.

ناچار خاموش تر از آب و پست تر از برگ گیاه به راه خود می روم. اما نظری به درون این خانه های بزرگ و سیا ه و دودگرفته ی پایتخت بیفکنیم که آیا انصاف حکم می کند که خود را پست و حقیر بشماریم؟ وارنکا! البته توجه داشته باشید که این سخن مجاز است نه واقعیت، خوب، ببینیم که وضع این خانه ها چیست؟ در آنجا در گوشه ی چرکین و دودآلودی یا در دخمه ی مرطوبی که احتیاج آن را اتاق می نامد. کارگری از خواب بر می خیزد. تمام شب کفش هایی را که دیروز به اشتباه خراب کرده در خواب دیده است.
گویی انسان باید مخصوصاً چنین شی بی ارزشی را خواب ببیند. اما او کارگر کفاش است و نباید بر وی خرده گرفت که چرا پیوسته درباره ی مطلوب خویش می اندیشد. کودکانش ناله می کنند و زنش گرسنه است، عزیزم! در این روزگار تنها کفاشان نیستند که با چنین افکاری از خواب بر می خیزند. البته این مطلب چندان مهم نیست و شاید اگر نظر دیگری در کار نبود اصولاً نوشتن درباره ی آن ارزش نداشت. در همین خانه، یک طبقه بالاتر یا پایین تر، در اتاق مجلل مردی ثروتمند شاید شب هنگام همان کفش ها را خواب دیده باشد. هرچند آن کفش ها شکل و نمونه ی دیگری  داشته ولی در هر صورت کفش بوده است زیرا عزیزم! اگر متوجه کنایه ی من شده باشید به این مفهوم همه ی ما کم و بیش کفاشیم. این هم اهمیت ندارد.
اما عیب کار در اینجا ست که کسی کنار این مرد ثروتمند نیست تا به گوش او بگوید:«خودخواهی بس است، چرا تنها به فکر خویشتنی و تنها برای خود زندگانی می کنی؟ آری! تو کفاش نیستی، کودکانت سلامتند، همسرت هم گرسنه نیست، به گرد خویش بنگر! مگر چیزی ارزشمندتر و مهم تر از کفش خود نمی بینی که نگران آن باشی؟»…

توضیحات تکمیلی

وزن 500 g
عنوان

مردم فقیر

نویسنده

مترجم

ناشر

نوبت چاپ

اول

تعداد صفحات

192

شابک

978-600-176-223-9

سال انتشار

1400

نوع جلد

شومیز

قطع

رقعی

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.


.فقط مشتریانی که این محصول را خریداری کرده اند و وارد سیستم شده اند میتوانند برای این محصول دیدگاه ارسال کنند.

شما فقط این محصول را به سبد خرید اضافه کرده اید: