درباره ی مارکوس

توضیحات

ویل سی و شش ساله است اما مانند یک نوجوان رفتار می کند و خیال هم ندارد بزرگ شود.مجله می خواند،تفریح می کند،و مهمتر از همه میداند کدام کفش های ورزشی را باید پوشید.ویل نه کار میکند و نه همسر و فرزندی دارد و به نظرش این بهترین شیوه زندگی است.در زندگی ویل همه چیز خوب پیش میرود تا اینکه با مارکوس آشنا می شود که پیرترین دوازده ساله دنیاست.مارکوس موتزارت گوش می دهد،از مادرش مراقبت می کند و هرگز کفش ورزشی مناسبی نداشته.شاید اگر ویل بتواند به مارکوس یاد بدهد چطور بچه باشد.مارکوس هم بتواند به ویل کمک کند بزرگ شود…

 

 

شما جدا شدید؟» «داری شوخی می‌کنی؟» مردم خیلی وقت‌ها فکر می‌کردند مارکوس دارد شوخی می‌کند، درحالی‌که شوخی نمی‌کرد. پرسیدن از مادرش که از راجر جدا شده یا نه کاملاً منطقی بود، فکر کرد: آن‌ها دعوای مفصلی کردند، بعد به آشپزخانه رفتند تا بی‌سرو‌صدا حرف بزنند، و کمی بعد که بیرون آمدند قیافه‌هایشان جدی بود، و راجر به طرف او رفته بود، با او دست داده و آرزو کرده بود در مدرسه‌ی جدیدش موفق باشد و بعد رفته بود. «چرا باید بخواهم شوخی کنم؟» «خوب، به نظر تو چطور شده؟» «به نظرم انگار جدا شده‌اید. اما فقط می‌خواستم مطمئن شوم.» «ما جدا شدیم.» «پس او رفته؟» «بله، مارکوس، او رفته.»

توضیحات تکمیلی

وزن 600 g
عنوان

درباره ی مارکوس

نویسنده

مترجم

ناشر

نوبت چاپ

اول

تعداد صفحات

352

شابک

978-600-182-309-1

سال انتشار

1396

نوع جلد

شومیز

قطع

رقعی

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.


.فقط مشتریانی که این محصول را خریداری کرده اند و وارد سیستم شده اند میتوانند برای این محصول دیدگاه ارسال کنند.

شما فقط این محصول را به سبد خرید اضافه کرده اید: