توضیحات

کتاب تو رمان عاشقانه و روان‌شناختی از کرولاین کپنس است. رمانی جذاب که از زندگی دختر جوانی می‌گوید که آرزوی نویسنده شدن را در سرش می‌پروراند. گوئینویر بک استادیارِ دانشگاه است و مشغول کار بر روی پایان‌نامه‌اش است. یک روز که گذرش به کتابفروشی وست ویلیج می‌خورد، با جو گلدبرگ آشنا می‌شود. جو درجا می‌فهمد که تمام چیزی که از دنیا می‌خواسته حالا روبه‌رویش ایستاده است: او دختری سرسخت و شاد است که از زندگی‌اش در شبکه‌های اجتماعی می‌نویسد. نوشته‌هایی که سبب می‌شود تا جو حس کند او را می‌شناسد و آن‌ها را به هم نزدیک می‌کند…

 

بخشی از کتاب تو

من به همان طریقی با ای. ای. کامینگز آشنا شدم که بیشترِ مردانِ پراحساس و باهوشِ زمانِ من او را شناختند؛ یعنی ازطریق یکی از عاشقانه‌ترین صحنه‌های عاشقانه‌ترین داستانِ تاریخ، هانا و خواهرانش. در این داستان، یک نیویورکی باهوش، فرهیخته و متأهل به‌نام الیوت، عاشق خواهرزنش می‌شود. باید محتاط باشد. نمی‌تواند الابختکی دست به کاری بزند. الیوت نزدیک آپارتمانِ خواهرزنش منتظر می‌ماند و مباحثه‌ای باشکوه و عاشقانه را ترتیب می‌دهد. عشق کار می‌برد. خواهرزنش از دیدنِ ناگهانیِ او شوکه می‌شود و او را به کتاب‌فروشیِ پجنت می‌برد. متوجه درون‌مایهٔ داستان هستید؟ الیوت کتابی از اشعار ای. ای. کامینگز برایش می‌خرد و او را به شعر صفحهٔ دوازده ارجاع می‌دهد.

خواهرزن به‌تنهایی روی تخت می‌نشیند و شعر می‌خواند و در این اثنا، همان‌طورکه ما صدای شعرخواندن او را می‌شنویم، الیوت در حمام است و دارد به او فکر می‌کند. قسمت موردعلاقهٔ من از آن شعر:

«هیچ‌کس، حتی باران، چنین دست‌های کوچکی ندارد.»

به‌جز تو بک. در این چند روز گذشته چیزهای زیادی در موردت فهمیده‌ام.

مشکل جامعه این است که اگر یک آدم معمولی درمورد ما چیزی می‌دانست، بیشتر افراد می‌گفتند من آدم منحرفی‌ام. خب، از هیچ‌کس پنهان نیست که بیشترِ مردم احمق‌اند. بیشتر مردم افسانه‌های بی‌خود را دوست دارند و عدهٔ زیادی از آن‌ها تابه‌حال چیزی از پائولا فاکس یا هانا نشنیده‌اند، پس گور پدر بیشتر مردم بک، مگر نه؟

گذشته از این‌ها، به‌جای اینکه خانه‌ات را پر از مردانِ بی‌لیاقت کنی، بیشتر به خودت می‌رسی، و من این را دوست دارم. تو پاسخی به تمام مقاله‌های مبتذل و تقلیل‌دهنده درمورد «فرهنگ اغفال مردان» هستی. تو معیارهای خاصی داری و منتظر عشق واقعی هستی، و شرط می‌بندم وقتی داری درمورد مرد موردنظرت ـ‌درمورد من‌ــ رؤیاپردازی می‌کنی، کلمهٔ عشقِ واقعی را با حروفِ بزرگ می‌نویسی. همه می‌خواهند همه‌چیز را همین حالا به دست بیاورند، اما تو «با آن دست‌های کوچکت» می‌توانی صبر کنی.

نامت نقطهٔ باشکوهی برای شروع بود. از خوش‌شانسی ما، گوئینویر بک‌های زیادی در جهان وجود ندارند؛ تنها یکی موجود است. اولین چیزی که باید پیدا می‌کردم خانه‌ات بود و اینترنت به عشقِ ذهنیِ من شکل داد. بک، چیزهای زیادی درمورد تو در اختیارم گذاشت، پروفایل توییترت:

بک گوئینویر.

توضیحات تکمیلی

وزن 500 g
عنوان

تو

نویسنده

مترجم

ناشر

نوبت چاپ

دهم

تعداد صفحات

368

شابک

978-622-254-016-6

سال انتشار

1400

نوع جلد

شومیز

قطع

رقعی

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.


.فقط مشتریانی که این محصول را خریداری کرده اند و وارد سیستم شده اند میتوانند برای این محصول دیدگاه ارسال کنند.

شما فقط این محصول را به سبد خرید اضافه کرده اید: