مادری که کم داشتم:راهنمایی برای خودسازی و یافتن عشق گمشده

توضیحات

مادری که کم داشتم کتابی نوشته جاسمین لی کوری درباره خودسازی و یافتن عشق گمشده مادرانه در زندگی است.

 درباره کتاب مادری که کم داشتم

 جاسمین در این کتاب به عنوان یک روان‌شناس، درباره عشق مادرانه و مادرانگی صحبت می‌کند. درباره رابطه فرزند و مادر، ویژگی‌های مادران خوب و سهل‌انگار و کاستی‌های محبت مادرانه در حق فرزندان.

کتاب مادری که کم داشتم سه بخش دارد: قسمت اول خواسته‌های کودکان از مادرانشان را بررسی می‌کند. این بخش به مشخصه‌های مادرانگی خوب و اهمیت این اولین دلبستگی می‌پردازد. در قسمت دوم، ما یاد می‌گیریم که وقتی در مادری‌کردن خطایی روی می‌دهد چه اتفاقی می‌افتد،‌ اثرات بی‌اعتنایی یا آزارگری عاطفی چیست و چه چیزهایی باعث می‌شوند که مادران این‌گونه به فرزندانشان لطمه بزنند. قسمت سوم به موضوع التیام‌یابی می‌پردازد. فصل‌های این قسمت در ابتدا مروری اجمالی دارد بر فرایند التیام‌یابی و سپس روان‌درمانی،‌ والدگری دوباره برای کودک درون و جبران نیازهای برآورده‌نشده، و برقراری ارتباط با مادر در بزرگ‌سالی را کندوکاو می‌کند.

این کتاب چهار هدف دارد:

کمکتان می‌کند تصویر واضح‌تری از چیزی که از مادرانگی دریافت کردید به دست بیاورید.

کمکتان می‌کند تا ببینید بین تجربه‌ای که از مادرانگی داشتید و مشکلاتتان در زندگی چه ارتباطی وجود دارد. در این صورت، متوجه می‌شوید چیزهایی که فکر می‌کردید نقص‌های شخصی‌تان است می‌تواند به کمبودهای مادرانگی ربط پیدا کند، و این خودسرزنشگری را در شما تسکین می‌دهد.

پیشنهاداتی ارائه می‌کند برای اینکه چگونه این کمبودها را جبران کنید، مثلا از طریق روش‌های درمانی،‌ برقراری روابط نزدیک، یا تأمین کاستی‌ها برای خودتان.

در نهایت این کتاب کمکتان می‌کند تا تصمیم بگیرید که چطور رابطهٔ خود را با مادرتان به‌عنوان یک بزرگ‌سال پیش ببرید و ابزارها و انتخاب‌های بیشتری در مقایسه با ابتدای کار در اختیارتان قرار می‌دهد.

 خواندن کتاب مادری که کم داشتم را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

 همه مادرانی که دوست دارند برای فرزندان خود بهترین باشند.

 درباره جاسمین لی کوری

جاسمین لی کوری روان‌درمانگر و نویسندهٔ چند کتاب دربارهٔ خوددرمانگری است. تخصص او در زمینهٔ کمک به بزرگ‌سالانی است که در کودکی نادیده گرفته شده یا مورد آزار قرار گرفته‌اند. او در دانشکده‌ها و مدارس حرفه‌ای تدریس می‌کند و در فعالیت‌های خصوصی و آژانس‌های خدمات انسانی نیز فعالیت دارد. کوری مقالات متعددی در حوزهٔ روان‌درمانی نوشته است. از جمله کتاب‌های او التیام آسیب روانی و مادری که کم داشتم است.

 بخشی از کتاب مادری که کم داشتم

تصویری که ما از مادرِ به‌لحاظ عاطفی غایب دریافت می‌کنیم زنی است که انگار کاملا انسان نیست. یکی از مراجعه‌کنندگان مرد می‌گفت که والدینش برایش مثل مجسمه هستند؛‌ احساس می‌کرد که آن‌ها واقعی نیستند. مراجعه‌کنندگان دیگری هم بودند که از نبودن قلب در سینهٔ مادرشان صحبت می‌کردند، انگار مادر “واقعی نیست”.

یکی از مراجعه‌کنندگانم به اسم آلما می‌گفت که وجود فیزیکی مادرش را به یاد می‌آورد، ولی مطلقاً هیچ خاطره‌ای از رابطهٔ متقابل با او ندارد. آلما احساس می‌کرد که برای مادرش آدم نیست و وجود ندارد. او در خانهٔ درختی حیاط پشتی‌شان بیشتر احساس راحتی می‌کرد تا پیش مادرش. من معتقدم که این نتیجهٔ مادری است که در رابطهٔ متقابلش با کودک حسِ واقعی ایجاد نمی‌کند.

بسیاری از این مادران پَرت بودند و در دنیای خودشان زندگی می‌کردند. چنین شرایطی همیشه ادامه‌دار نبوده ولی ممکن بود که چند سالی طول بکشد. من فکر می‌کنم که این دوران با ضربهٔ روانی حل‌نشده، غم یا افسردگی مصادف بوده است.

قطعاً برای مادری که از نظر عاطفی غایب است هم‌آهنگ‌شدن با نیازهای کودک غیرممکن خواهد بود. من در اینجا از هر دو نیاز خاص و کلی کودک صحبت می‌کنم. قبلا برخی از وجوه ذاتی کودک را فهرست کرده‌ام که رشدنیافتگی و نداشتن مهارت،‌ محدودبودن ظرفیت، وابسته‌بودن،‌ نیاز به محبت و آغوش فراوان، نیازمند محافظت، راهنمایی و آموزش بودن از جملهٔ آن موارد هستند. من دریافتم که دنیای تجربی این کودکان برای “مادران مکانیکی”‌ کاملا غریبه و ناآشناست. به نظر می‌رسد که برای این والدین (اغلب هر دوی آن‌ها) راحت‌تر است که کودکانشان را همچون بزرگ‌سالان کوچک ببینند به‌جای آنکه به آن‌ها مثل کودک پاسخ دهند. چنین کودکانی اجازه ندارند سروصدا کنند،‌ پرجنب‌وجوش باشند یا به هم بریزند و درخواستشان برای نزدیکی و صمیمیت همواره رد می‌شود.

گاهی اوقات مادر به‌وضوح در انجام عادی کارها ناتوان است. ولی، در موارد نهفته‌تر، مادر ظاهر دلخواه را دارد و بسیاری از کارهای ظاهری را که معتقد است سازندهٔ نقش محوری مادر است انجام می‌دهد، با این حال برای کودکانش همچون فردی است که واقعاً حضور ندارد و با آن‌ها هم‌آهنگ نیست. حتی بعضی از این مادران پیش خودشان فکر می‌کنند که در نقش مادر شاد جا افتاده‌اند. اما مسئله این است که تعریف آن‌ها از مادر شاد بسیار متفاوت است! تمرکز آن‌ها بر لباس‌پوشیدن و آموزش کودکان و دور از چشم نگه‌داشتن درگیری‌های خانواده است.

در بعضی خانه‌ها، برای حفظ این توهم که خانواده شاد است هم فشار وجود دارد. در یک مورد، پدر خانواده بارها به بچه‌ها گفته بود که آن‌ها مادر فوق‌العاده‌ای دارند. اتفاقاً مادر بیشتر وقتش را در اتاق خوابش می‌گذراند و در جشن‌های مهم، یعنی زمان‌هایی که نگه‌داشتن چنین تصویری بسیار مهم بود،‌ خودش را مجبور می‌کرد بیرون بیاید و در جشن شرکت کند

توضیحات تکمیلی

وزن 760 g
عنوان

مادری که کم داشتم

نویسنده

مترجم

ناشر

نوبت چاپ

هفتم

تعداد صفحات

328

شابک

978-600-8091-53-0

سال انتشار

1400

نوع جلد

شومیز

قطع

رقعی

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.


.فقط مشتریانی که این محصول را خریداری کرده اند و وارد سیستم شده اند میتوانند برای این محصول دیدگاه ارسال کنند.

شما فقط این محصول را به سبد خرید اضافه کرده اید: